اگه تو حسابت هشتاد و شش میلیون داشتی و یه نفر ده هزار تومنش رو ازت برمیداشت، بیخیال بقیهی هشتاد و شش میلیونت میشدی به امید اینکه اونی که ده هزار تومنه رو دزدیده پیداش بشه و پولت رو بهت پس بده؟
یا ازش میگذشتی و به زندگیت میرسیدی؟
درسته گذر میکردی و به زندگیت ادامه میدادی!
میبینی؟ همهی ما هشتاد و شش میلیون ثانیه در روز وقت داریم. نذار اونی که ده ثانیهش رو برات خراب کرده بقیهش هم با حرص خوردن و فکر کردن بهش ازت بگیره.
برای چیزهای کوچیک فکر خودت رو آشفته و خسته نکن. زندگی خیلی بزرگتر از این چیزهاست...
زندگی در قاب داستان...برچسب : نویسنده : ahmadvojdani بازدید : 46